نقش در لغت صورت و شکل کسی یا چیزی را کشیدن است یا اثری است که روی زمین یا اشیاء دیگر باقی ماند.«نقش فرش»دستباف ایران،حاصل هنرنمایی طراحان ونقاشان کارآزموده وهنرمند این سرزمین در طول اعصار و قرون است که به جهت زیبایی و تنوع در نقشمایه ها و رنگها از بافته های سایر ملل متمایز می باشد.نقش فرش ایران ترکیب خطوط و اشکال و رنگها و انواع «نقشمایه»ها و تناسب بین آنها است،شکل و صورتی است که وسیله بافتن نخ رنگین پرز برروی تارهای قالی برطبق نقشه طراحی شده قبلی یا ذهنی و بدون مقدمه بوجود می آید.نقش فرش دستباف در حقیقت مجموعه ای از نقشمایه هایی است که هر یک به تنهایی دارای معانی و مفاهیم و برداشت خاص و جداگانه اند و در مجموع نیز نشاندهنده اشکالی زیبا و گویای مفاهیمی تکامل یافته و ترجمه حالات و احساسات نقاش آن می باشند.نقش فرش دستباف مجموعه ای از قصه های دل و خواسته های آشکار و رازهای نهان و نهفته ای است که نقاش از راه نقش بندی و بافنده از طریق گره زنی هنرمندانه خویش به فرش به بیننده این اثر دلپذیر القاء میکند.هماهنگی نقش فرش با سایر هنرهای دستی مردم این سرزمین مانند کاشی کاری،گچ بری رواق ها،طاق و ستون های بناهای تاریخی و گنبد گلدسته ها و رواق های مساجد نشاندهنده اصلت این هنر دستی و حالات درونی مشترک مردم این سرزمین است.نقش فرش دستباف ایران بویژه مرهون هنرمندی طراحان و بافندگان عهد صفویه طی قرون«9 تا 11»هجری قمری است و طراحان و نقاشان پس از آن دوره همواره پیرو سبک آن هنرمندان بوده اند.نقش فرش ایران مانند سایر هنرهای دستی و مردمی و متأثراند زندگی مادی ایشان در طول حیات خود همواره با نشیب و فرازهایی روبرو بوده و خوشبختانه در نشیب ها با همت و کوشش جمعی هنرمندان استقامت ورزیده و دیری نپائیده که به جانب تکامل سوق داده شده است.به نوشته«آرتور پوپ»مستشرق نامی:«در عهد سلطنت شاه اسماعیل و شاه طهماسب«1524-1576»میلادی نقش ظریف ترین فرش هایی که جهان به خود دیده است کشیده و بافته شده،این فرشها از لحاظ ارزش هنری مقامی بیش از کاخهایی در آن مفروش بوده اند داشته و اینک خود هرکدام زینت بخش کاخی یا موزه ای گردیده است»