نیم نگاهی به روش طراحی استاد علی رشتی زاده

Creator : مسعود محمدبیگی

Publish Date : 1399/3/19

تبیین هنر استاد رشتی زاده بدون شناخت و تعریف قالی روستایی امکان پذیر نیست. باید دانست که زنان روستایی تمدن پارسی برای کسب درآمد یا تهیه کف پوش دست به بافت قالی نمی زدند. نیاکان اولیه ما معتقد بودند که جهان از قوانینی خارج از ذهن ما تبعیت نمی‌کند و دنیای بیرونی ساخته یا وابسته به ساختار فکری ماست و برای نیل و تحقق رویاها و آرزوها و خواسته های خود فقط کافی است به لحاظ ذهنی بر آن خواسته یا آرزو متمرکز شویم، آنگاه در دنیای بیرونی تحقق خواهد یافت. زن روستایی به قصد فروش یا خلق اثر هنری دست به بافت قالی نمی‌زدهْ بلکه معتقد بوده که اگر رویاهایش را در دنیایی چون قالی خلق کند آنگاه در دنیای بیرونی محقق خواهد شد... قالی پارسی رسانه است. رسانه توده‌های مردم این سرزمین اما زمانی فرا رسید که غربیان به اهمیت این اسناد تاریخی پی بردند و سعی در جمع آوری این اسناد نمودند. همچنان که تقاضا برای این رسانه بالا می‌گرفت هنرمندان دیگری به این جرگه اضافه شدند و برای قالی که تا آن زمان ذهنی بافی بودْ نقشه تهیه کردند و در کارگاه‌های شهری مشغول به تولید آن شدند. اما استاد رشتی‌زادهْ مسابقه بافت قالی شهری را رها کرد و قالی اول خود را با طرحی آغاز نمود که تا آن روزگار به ذهن کسی نرسیده بود... ... Read more

به جرات می توان گفت گل سر سبد قالیهای قم دستبافته های استاد علی تاجر رشتی معروف به رشتی زاده است. در این سطور قصد آن دارم روش طراحی و سبک بدیع ایشان را در حد توان تقریر کنم. در کوتاه سخن می توان گفت که هنر ایشان درک و احیای قالی روستایی تمدن پارسی است. دستبافته هایی که توسط زنان روستایی این مرز و بوم بافته شده و مشخصه بارز آنها ذهنی بافی است. بدین معنا که آنان از هیچ نقشه ی از پیش طراحی شده ای برای نقوش قالی های خود استفاده نمی کردند. تبیین هنر استاد رشتی زاده بدون شناخت و تعریف قالی روستایی امکان پذیر نیست. می بایست به این نکته کلیدی اهتمام ورزید که زنان روستایی تمدن پارسی برای کسب درآمد یا تهیه کف پوش دست به بافت قالی نمی زدند. جواب به این پرسش که مقصد غایی بافت قالی در دوران کهن چه بوده است مستلزم شناخت فرهنگ گذشته های بسیار دور است . با کمی تتبع در آن روزگار در می یابیم که نیاکان اولیه ما معتقد بودند که جهان از قوانینی خارج از ذهن ما تبعیت نمی کند و دنیای بیرونی ساخته یا حداقل وابسته به ساختار فکری ما است و برای نیل و تحقق رویاها و آرزوها و خواسته های خود فقط کافی است به لحاظ ذهنی بر آن خواسته یا آرزو متمرکز شویم، آنگاه در دنیای بیرونی تحقق خواهد یافت. ریشه ایجاد نقش یک آهو بر تخته سنگ با جزئیات فراوان و امکانات بسیار محدود آن زمانه، نه خلق اثر هنری بلکه روشی برای بدست آوردن قوت روز بعد بوده است. همچنین زن روستایی به قصد فروش یا خلق اثر هنری دست به بافت قالی نمی زده بلکه هدف وی تحقق آرزو هایش و متمرکز شدن بر آنها بوده است. وی معتقد بوده است که اگر رویاهایش را در دنیایی چون قالی خلق کند آنگاه در دنیای بیرونی محقق خواهد شد . آرزوهایی چون محافظت از چشمه یا قنات روستا، ازدواج موفق، بچه دار شدن و چشم زخم و سفر آخرت و بهشت چندی از آرزوهای متنوع آنان بوده است. وی نقش آرزوهایش را گره میزده که خود نماد رسیدن به مقصود است. نمادی که امروز نیز در افعالی چون فقل زدن به پل یا بستن دخیل همچنان در دنیای امروزین قابل مشاهده است. قالی پارسی رسانه است. رسانه توده های مردم این سرزمین. رسانه زنان روستایی این مرز و بوم. رسانه ای که با قوت و قدرت به ما گوشزد می کند که دختران و زنان و مادران گذشته ما چگونه می زیستند و چگونه می اندیشیدند و چه خواسته ها و آرزوهایی داشته اند . این رسانه ماندگار که سندی تاریخی است و از روزگار کهن به بشریت امروزین به ارث رسیده، نیاز به رمز گشایی دارد چرا که اولا در آن روزگار سواد خواندن و نوشتن در بین زنان روستایی نبوده و دوما تا آنجا که امکان داشته رمز گونه و نمادین و فیگوراتیو نقش آرزوهای خود را گره می زدند. اما زمانی فرا رسید که غربیان به اهمیت این اسناد تاریخی پی بردند سعی در جمع آوری این اسناد نمودند و چو دزدی با چراغ آید گزیده تر برد کالا. از آن روزگار به بعد قالی پارسی رنگ و بوی تجارت به خود گرفت به مرور مفهوم خود را از دست داد و به کالایی هنری بدل گشت. همچنان که تقاضا برای این رسانه بالا میگرفت هنرمندان دیگری به این جرگه اضافه شدند و برای قالی که تا آن زمان ذهنی بافی بود نقشه تهیه کردند و در کارگاه های شهری مشغول به تولید آن شدند . اما همچنان قالی روستایی که نقش آن در ذهن زنان روستایی بسته میشد به موازات شکل گیری قالی شهری به حیات خود ادامه می داد اما هر روز بیشتر رنگ و بوی تجاری به خود می گرفت، تا جایی که به کل کارکرد گذشته خود را از دست داد و در قرن معاصر به کالایی صرفا تجاری تبدیل گشت. قالی روستایی مشخصات خاص خود را دارد. به عنوان نمونه چون ذهن قادر به ترسیم نقوش در زاویه 45 درجه نیست گل گوشه حاشیه آن شکسته است یا گلهای قالی هر کدام به شکلی منحصر به فرد هستند، یا گل ترنج در قالی های متقارن در وسط قالی قرار نمیگیرد یا کجی جز ذات آن است که البته ذکر همه مشخصات قالی روستایی در این مجال نیست. زمانی که استاد رشتی زاده شروع به تولید کرد، قالی شهری در اوج خود بود و دوران طلایی صفویه و قاجار را پشت سر نهاده بود و فرش کاشان و کرمان به اوجی رسیده بودند که شاید دیگر قالی شهری ایران به آن نقطه نتوان رسید. اما ایشان دانسته یا ندانسته، خواسته یا ناخواسته مسابقه بافت قالی شهری را رها کرد و قالی اول خود را با طرحی آغاز نمود که تا آن روزگار به ذهن کسی نرسیده بود. وی در یک تصمیم جسورانه نقش ساده زیلو که جز دستبافته های تخت سرزمین پارس است و خود ریشه های عمیق در فرهنگ کهن ملی مذهبی ایرانیان دارد را با حاشیه ای جدید تلفیق نمود و آن را برای اولین بار از دستبافته ای تخت به دستبافته ای پرز دار تبدیل نمود و طرحی اصیل اما بدیع همراه با رنگامیزی نو خلق نمود و از قضا با استقبال مخاطبان روبرو گشت. نکته جالب توجه ابنجاست که ایشان بر رمز موفقیت خود در خلق قالی اول کاملا آگاه بوده و توانسته علت موفقیت خود را به خوبی آنالیز و تحلیل کند چرا که از آن روز تا آخر عمر همان شیوه و روش طراحی را پیش گرفت و از آن کمتر تخطی کرد. وی به تحقیق و تتبع در نقوش سنتی و روستایی ایران ادامه داد و در شناخت آنان به درکی عمیق نایل گشت. وی در دوران فعالیت هنری خود کمتر از قالی روستایی پا فرا گذاشت اما قالی روستایی را با ادبیاتی که تا آن روز کمتر سابقه داشت شهری بافی کرد. وی ایراد هایی که جز ذات قالی روستایی بود را بر طرف نمود. به عنوان مثال ترنج را در مرکز قالی قرار داد، رنگامیزی ها در عین حفظ اصالت، تازه و بدیع شد و نقشی خلق شد که در نوع خود بی نظیر بود. از همه موارد ذکر شده مهمتر تلفیق نقوش به روشی استادانه بود. ایشان با درک عمیق نقوش نواحی مختلف، تلاش می نمود تا در نقطه مرزی دو منطقه قرار گیرد. به عنوان نمونه نقوش منطقه اراک را با نقوش منطقه همدان استادانه تلفیق می نمود و نقشی تازه می آفرید. وی زمانی دست به شهری سازی قالی روستایی زد که اصفهان و کرمان در حال تولید پیچیده ترین قالی های گردان قرن حاضر بودند و تولیدکنندگان آن روزگار عنایت چندانی به مادران سرزمین خود نشان نمی دادند. استاد علی رشتی زاده با عمل هنری خود به دستان گره زن تمان زنان روستایی بوسه زد و آنان را قدر نهاد. کلام آخر اینکه روح آرزوهای زنان این مرز و بود که چیزی جز حفظ و نگهداری فرزندان خود که همانا ما مردم این روزگارانیم نبوده، در قالی رشتی زاده تداوم یافت و شکلی تازه و بدیع به خود گرفت. در ضمن به هویت نو ظهور فرش شهری قم نیز جانی تازه بخشید. مسعود محمدبیگی https://www.raymonrugs.com https://www.instagram.com/raymon_rugs_art_group/

User comments

1 Comment

Your comment was successfully submitted
Please enter your name Please enter your email Please enter your comment
Post your comment
Please login to post a comment Register / Login
Article rating 5.00